بی خوابی
امزوز ٧شهریوز تا ساعت ١١صبح منحصر به فرد بودی!ولی از اون به بعد سه مرتبه لباسات رو عوض کردم.دیشب مامانی هندونه و دوغ خورده بود فک کنم سردیت شده بود.خاله نفیسه رو صدا کردم بیاد پیشت تا لباسات رو بشورم(مامانی مخالف کهنه شور و لباسشویی برای جیجی های توست).مامان جون هم برای دیدنت اومد.فاصله ٢تا٤ رو خوابیدی و از اون ساعت تا الان که ساعت ٢٠ دقیقه بامداد٣شنبه است بیداری!!!!خسته شدما ولی از پا ننشستم!!!قربون چشمای خوشگلت بشم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی