محیامحیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

محیا یعنی زندگی!

جیغ جیغوی مامان و بابا!

1390/8/26 3:01
نویسنده : فاطمه و حسین
321 بازدید
اشتراک گذاری

دختر عزیزتر از جانم!فکر می کنم خیلی به من وابسته شدی.دوست داری با من راه بری.آشپزی کنی.تلویزیون تماشا کنی....شاید هم فکر می کنی که من و تو یک نفر هستیم!خلاصه امروز از ساعت ١٠ صبح با هم بودیم تا ١:٣٠ که یک ساعت خوابیدی.من هم دوان دوان نماز خوندم و چایی و بعدش هم داشتم با خاله راحله که از دوستای فیزیکی(فیزیک تو دانشگاه علم و صنعت)مامانه صحبت می کردم که سوت پایان خواب رو نواختی.دوباره تاب تاب هم بازی....تا بالاخره بابایی اومد و سپردمت بهش.دیدم تنهایی از پس تمیز کردن سرامیک های کف اتاق و پنجره ها و...برنمیام.خاله رباب تو رو برد که من و بابایی کار کنیم.البته بابایی چایی  هم خورده بودا!!جیغت که تو ساختمون پیچید دویدم بالا و پس آوردیمت!!نوبتی تابت دادیم تا کارها تموم شد.بردیمت حموم.گفتم مست و خسته می خوابی.ولی نخوابیدی.حدود ١١:٣٠ با التماس و نذر و نیاز خوابیدی.امشب عروسک هات رو شستم چون دائم توی دهنت هستن.صدای گریه ات بلند شد.برم تا فریاد نکشیدی!دوست دارم جیغ جیغوی مامان وبابا!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)