محیامحیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

محیا یعنی زندگی!

حضرت عبدالعظیم علیه السلام

1390/8/23 1:20
نویسنده : فاطمه و حسین
365 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دختر دسته گلم!امروز رفتیم زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی که از اولاد حضرت علی علیه السلام هستن.و زیارتشون ثواب زیارت کربلاست.محیا جونم!زیارت قبول.هرچند تو و کیمیا کنار هم دراز کشیدید و بازی کردید.مامان به نیابت شما نماز زیارت خوند.ولی وسط نماز مامان حوصله شما سررفت و خاله کیمیا و مامان جون سعی کردن ساکتت کنن.تو حتی تلاش کردی که کیمیا رو هم با خودت بشورونی ولی کیمیا متین و آروم بود و تحت تاثیر قرار نگرفت.محیای نازنینم!در آینده اما خوبیهای هم رو با دوستی تقویت خواهید کرد.تو و کیمیا و ریحانه و آوا و....انشا الله.شال و کلاه هدیه خاله رباب رو اولین بار به زیارت پوشیدی.الهی از اون کلاه های فارغ التحصیلی بذاری. و الهی تور عروس و الهی....(شما و دوستات).هوا سرد بود و زود برگشتیم.امشب حدود ساعت ١١:٢٠  برای اولین بار چرخیدی به شکم و  تلاش کردی سرت رو هم بالا بگیری.کلی دست زدم و شعرهای عجیب و غریب برات خوندم. ٤شنبه گذشته رفتیم پیش دکترت به مناسبت پایان ٥ ماهگی.قدت ٦٥.وزنت٧:٢٠٠و دور سرت هم ١ سانت زیاد شده.همه چیز به فضل خدا خوبه. فقط هنوز صورتت خارش داره.اطراف گوشهات سرخ شده و گاهی در طول روز یکدفعه انگار دونه های ریزی مخصوصا اطراف چشم ها و دهانت ظاهر میشه.خانم دکتر فعلا وازلین و ویتامین آ تجویز کردن.الهی همه بچه ها سالم و خوشحال باشن.الان داشتم عکس هات رو آماده می کردم.گریه کردی. بغلت کردم.شیر بالا آوردی و خوابیدی.مامان هم خسته است.فردا آخرین روز ترمه. ومثل دو روز گذشته صبح من میرم و تو با خاله میمونی.تا من بیام و از پایین پله ها شروع کنم به خوندن که:تو که چشمات خیلی قشنگه....خاله می گفت این دو ساعت که من نیستم چشمات منتظر به در هست.قربون چشمات برم دخترم.باز هم یاد چشم های مامان جون افتادم.امشب به خاطر سردی هوا انگار همه حواسم به تو بود نشد با مامان جون عکس بگیرم.بهش نگفتم که چقدر از این بی توجهیم خجالت کشیدم.گریه هم کردم.خدا رو شکر  رفتیم یک جای خوب.دلمون واشد.راستی یادمون باشه از بابا جون تشکر کنیم که ما رو برد زیارت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

سمانه مامان کیمیا
23 آبان 90 15:25
دمر شدنت مبارک خاله ایشالا بدویی
مامان زهرا
28 آبان 90 12:08
زیارتت قبول ناناز خانوم