زودتر خوب شو!
محیا جونم!امروز اطراف گوشت حسابی سرخ و متورم بود.اونقدر دستت رو روی پوست متورم کشیدی که خون افتاد.شب خونه خاله فهیمه و ریحانه جون مهمون بودیم.مامانی اونقدر ناراحت بود که عذر خواهی کرد و نرفت.الان هم تو خوابیدی.بابایی با دایی حسین هنوز در مورد اثبات پذیری قضایای ریاضی و نظریه بازی در روانشناسی و اصول اخلاق و انسان کامل و سالم و....صحبت می کنن.مامانی باید پروپزالش رو بنویسه ولی از ناراحتی و نگرانی تو حال و حوصله نداره.محیا جونم!به خواست خدا زودتر خوب شو.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی