محیامحیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

محیا یعنی زندگی!

دلم به دلت بنده!

1390/7/19 9:59
نویسنده : فاطمه و حسین
209 بازدید
اشتراک گذاری

دختر قشنگم!امروز صبح با سرفه بیدار شدی.مامان چنان خیزی به طرف گهواره ات برداشت که بابا رو ترسوند.بهت شیر دادم.خوابیدی.بعد از صبحانه تو که دوباره بیدار شده بودی بغل بابا بودی ومن داشتم لباس های شسته رو پهن می کردم.یکهو صدای جیغت بلند شد.منم پشت سرت جییییییغ....بابات ترسیده بود و میگفت هیچی نشده.وقتی سر و صداها خوابید.بابا گفت که تو رو گذاشته بوده روی سرش و داشته بازی می کرده باهات.از در اتاق رد شده و حواسش نبوده تو اون بالایی....پیشونیت سرخ شده بود واثرات سرماخوردگی خفیف اشک چشمت رو با آب بینیت همراه کرده بود.برای من و بابا دلخراش تر از این صحنه چی میتونست باشه؟خوب من به تو شیر دادم مثل همیشه!بابا پشت لپ تاپ نشسته بود و همش می گفت من و ببخش!ده بار با همدیگه شعر تو که چشمات خیلی قشنگه.رنگ چشمات خیلی عجیبه.....رو خوندیم.مامان همراه شعر گریه هم می کرد.فک کن!!!آخر قصه تو خوابیدی.بابا نشست یک فیلم ماورایی تماشا کرد و مامان این خطوط رو نوشت.(مامان و بابایی که سر بچه رو بکوبن به در و دیوار این شکلی میشن .البته با عرض معذرت از بابایی که انصافا مهربونه)خدایا دل هیچ مادری نسوزه الهی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عموروحاني
1 مهر 90 10:27
سلام .ماشالله .خدا براتون نگه داره وبا وجودش هميشه زندگيتونو شيرين كنه . حق نگهدارتون